به سراغ من اگر می آیید . . .!

ساخت وبلاگ
تکفیر میکنی گُلو به جرم انتشار عطرخط میزنی فواره رو قطره به قطره سطر سطرمنو به دار میکشی به اتهام یک نفسپرنده رو پر میبُری در این شب قفس قفسدیوار میکشی هنوز بین چراغ و چشم منزنجره ها رو میکُشی از ترس همصدا شدنرگبار میبندی به ماه فانوسو گردن میزنیستاره پایین میکشی آینه ها رو میشکنیبا سردخونه های پُر با خشم ما چه میکنی؟با بغض زندونی شده تو این صدا چه میکنی؟با سردخونه های پُر با خشم ما چه میکنی؟با بغض زندونی شده تو این صدا چه میکنی؟شکنجه میدی گندمو با سایه ی داس غضبحراج میکنی تن مزرعه رو وجب وجبلاله به حبس میبری شبپره پرپر میکنیخورشیدو می دزدیو شب رو مکرر میکنیرگبار میبندی به ماه فانوسو گردن میزنیستاره پایین میکشی آینه ها رو میشکنیبا سردخونه های پُر با خشم ما چه میکنی؟با بغض زندونی شده تو این صدا چه میکنی؟با سردخونه های پُر با خشم ما چه میکنی؟با بغض زندونی شده تو این صدا چه میکنی؟ به سراغ من اگر می آیید . . .!...
ما را در سایت به سراغ من اگر می آیید . . .! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kamranmohammadzadeha بازدید : 138 تاريخ : چهارشنبه 4 آبان 1401 ساعت: 18:50

ای طلا بانوی ناب خاوری بسه تن دادن به نابرابریچه کسی گفته من از تو بیشترم چه کسی گفته تو از من کمتریای طلا بانوی ناب خاوری بسه تن دادن به نابرابریچه کسی گفته من از تو بیشترم چه کسی گفته تو از من کمتریشرم قصه ی منه سکوت من بی سبب هرگز نبود غروب تومن شریک جرم آزار تو ام در لباس یاور و محبوب توزخمی باغ عَدن جفت من نیمه ی مناسم پُرشکوه تو با غرور فریاد بزنزخمی باغ عَدن جفت من نیمه ی مناسم پُرشکوه تو با غرور فریاد بزننازنین از قفس بیزار من جای تو گوشه ی خاموشی نبودهمدل و همراه من خونه ی تو پشت پرده ی فراموشی نبودقصه ی حوا رو بسپار دست باد بذار این افسانه رو باد ببرهگر چه باد از نفس افتاده هم این فریب کهنه رو نمی خرهزخمی باغ عَدن جفت من نیمه ی مناسم پُرشکوه تو با غرور فریاد بزنزخمی باغ عَدن جفت من نیمه ی مناسم پُرشکوه تو با غرور فریاد بزنتو همونی که به بیداری رسید وقتی باد اومد صدام و ببرهچه کسی گفته که تو سفره شب سهم خورشید من از تو بیشترهمن تموم کردم کلام درد تو بعد از این نوبت توست بانوی مناین صدا و این ترانه مال تو بی گذشت از غفلت من حرف بزنزخمی باغ عَدن جفت من نیمه ی من اسم پُرشکوه تو با غرور فریاد بزنزخمی باغ عَدن جفت من نیمه ی من اسم پُرشکوه تو با غرور فریاد بزن به سراغ من اگر می آیید . . .!...
ما را در سایت به سراغ من اگر می آیید . . .! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kamranmohammadzadeha بازدید : 137 تاريخ : يکشنبه 1 آبان 1401 ساعت: 17:05

مینویسم از غروبم از سقوطِ هفت هزار سالاز افولِ یک تمدن مرگِ شعر شکستنِ بالمینویسم از جوانی از رگِ سبزِ گذشتهاز تبِ کوهِ دماوند ، از کتابِِ نانوشتهرنگٍ این سالهایِ آخر رنگِ نسلِ بوفِ کورِمثلٍ خودکشیِ صادق از غمِ مرگِ غرورِزیر پاهایِ تو هستم ، تو منو زنده نگه داراز تو شعرٍ قرن پنجم رستم قصه را بردارتو منو زنده نگه دار ، من هویتِ تو هستمخاکِ سُرخِ وطنم که از سکوتِ تو شکستمرنگ این سالهایِ آخر رنگِ نسلِ بوفِ کورِمثلِ خودکشیِ صادق از غمِ مرگِ غرورِمن صدایِ رنگٍ سُرخم یه نوشته رویِ دیوارحرفِ هر کتابِ سوخته، تو منو زنده نگه دارتو منو زنده نگه دار رویِ کاغذ هایِ پارهبا قلم هایِ شکسته تویِ حبسِ هر ستارهتو منو زنده نگه دار در شبِ قهرِ سپیدهبا یه آهنگٍ حماسی رویِ آخرین اسیرِتو منو زنده نگه دار زیر استبداد و آوارتو منو زنده نگه دار با ترانه هایِ بیداررنگٍ این سالهایِ آخر رنگِ نسلِ بوفِ کورِمثلِ خودکشیِ صادق از غمِ مرگِ غرورِرنگ این سالهایِ آخر رنگِ نسلِ بوفِ کورِمثلِ خودکشیِ صادق از غمِ مرگِ غرورِ به سراغ من اگر می آیید . . .!...
ما را در سایت به سراغ من اگر می آیید . . .! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kamranmohammadzadeha بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 1 آبان 1401 ساعت: 17:05